محل تبلیغات شما

ز رنجی خسته‌ام که از آنِ من نیست
بر خاکی نشسته‌ام که از آنِ من نیست

 

با نامی زیسته‌ام که از آنِ من نیست
از دردی گریسته‌ام که از آنِ من نیست

 

از لذتی جان‌گرفته‌ام که از آنِ من نیست
به مرگی جان می‌سپارم که از آنِ من نیست.

 

دویست و بیست و هشت

دویست و بیست و هفت

دویست و بیست و شش

آنِ ,نیستبه ,مرگی ,جان‌گرفته‌ام ,لذتی ,جان ,آنِ من ,که از ,از آنِ ,مرگی جان ,جان می‌سپارم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها