محل تبلیغات شما

دیشب فیلم "شبی که ماه کامل شد " رو دیدم . در واقع دیدنش خیلی اتفاقی شد و حتی نمی دونستم موضوعش در مورد چیه .نقدهاشو که خوندم خیلی ها خیلی چیزها رو از نظر من هم درست گفته بودن ولی درست ترینش این بود که مدت ها ذهن درگیرش می مونه .

وقتی که بحث ریگی داغ بود و تلویزیون ازشون گزارش می ساخت و فیلم اعترافات عبدالمالک و عبد الحمید رو بارها و بارها پخش می کرد من یه دانش اموز دبیرستانی بودم که تحمل شنیدن حرف هاشونو نداشتم و پای تلویزیون بند نمی شدم و به این فکر می کردم چهره ای به این مظلومی چطور می تونه . چطور می شه اخه . یادمه یه بار با یه گزارشی که از حادثه مسجد امام علی ساخته بودن خیلی گریه کردم .راستش درست که فکر می کنم هیچ وقت ذهنم نتونست باور کنه عبدالمالک می تونه یه جانی باشه حتی وقتی سردار دیدمش گفتم مگه می شه ، هیچ وقت ازش متنفر نشدم چون هیچ وقت جنایتکار بودنشو باور نکردم

اره این فقط یه نمونه شه .من چیزهایی رو که نخوام باور کنم باور نمی کنم. حالا بقیه هرچی می خوان بگن ، شواهد هرچی رو می خواد نشون بده و حقیقت هرچی می خواد باشه .

 

دویست و بیست و هشت

دویست و بیست و هفت

دویست و بیست و شش

یه ,رو ,خیلی ,باور ,هرچی ,نمی ,هیچ وقت ,به این ,می خواد ,هرچی می ,می تونه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها